کوچک معمار بزرک:
بزرگترین مرجع مقالات ، پروژه ها و هر آنچه که از معماری باید بدانیم در صورت نیاز به هرگونه پروژه و یا مقاله در رابطه با معماری از طریق ارسال نظرات و یا شماره تلفن 09334399472 با ما در ارتباط باشید
بازدید : 469
نویسنده : امین آرائی

انگیزه‌های تعالی و دشواری‌های آتی معماری ایران

دوست داریم از عشق و از مهری بگوییم كه به نوراش زنده‌ایم و خواستار ماندگاری پرتو افكنی‌اش، تا مگر راه آفرینش امروزی معماری را دگر كنیم و به سوی حق بگردانیم.
عشق به آفرینش زیبایی، پیوند میان معمار و معماری
دشواری‌های تاریخی و روزمره معماران
بینش و نیروی جوان و نواندیش امروز معماری
عشق به آفرینش زیبایی، پیوند میان معمار و معماری
نه بزرگداشت معمار و معماری، بل نیاز به شناخت ماهیت این دو برای یافتن راهی هموار برای متعالی كردن این دو، هدف برگزار كردن «روز معمار» است. معمار و معماری، دارای هسته‌ای یگانه‌اند، هسته‌ای نه از شكل برون، بل بر پایه‌ها و ریشه‌ها و گرایش‌های متعالی این دو موجودیت، می‌تواند باز شناخته شود. از دیدگاه ما، معمار و معماری دارای نهادی یگانه‌ اند در برگیرنده انگیزه‌هایی پرشمار و گونه‌گون.

معمار ومعماری را، گرایشی همیشه زنده، به یكدیگر پیوند می‌دهد و آن‌ها را یگانه می‌كند، تا آن‌جا كه آثار و یا موجودیت‌های اجتماعی و فرهنگی و هنری و مدنی زاده از این دو را، بی‌نام صانع‌شان می‌خواهیم. هر اثر مقبول و متعالی از معماری، در طول راهی كه می‌زید، آرام‌آرام جز نامی از معمارش را به خاطره‌‌ها نمی‌گذارد و، در طول به نسل‌ها زیستن آدمیان، چندان با ذهن و جان آنان می‌آمیزد كه بخشی از وجودشان می‌شود، جایی كه معمار را موجودیت «این جهانی» معماری را، نتوانی بیابی.

رمز این یگانه شدن معمار و معماری، عشق به آفرینش متعالی است. عشق به آفرینش زیبایی، دل معمار را به دل‌های آدمی‌زادگانی كه به حرفه معمار نیستند پیوند می‌دهد. دلی كه به عشق اثری را می‌آفریند، زاینده پلی است كه میان سازنده و بهره‌وری‌كننده زده می‌شود. معماری به مثابه ابزاری است كه دل معمار را به دل دیگران نزدیك می‌كند.

دل، فراگیر جهانی است كه درون‌اش، معمار به عشق و امید می‌زید تا مگر، به یاری فضایی كه می‌آفریند، به دل دیگر انسان‌هایی راه یابد كه خواستار زیبایی‌اند و در جست‌وجوی وقار و كمالی كه به مهر می‌برند.
معمار، به سان شاعران و موسیقی‌سازان، در پی آفرینش محیطی است كه بتواند به وسیله آن، مخاطبان خود را به تعالی برساند. و این، رمز بزرگ توفیق معماری است. و بگوییم كه معماری زاده عشق است و معمار جز كسی نیست كه ناب‌ترین مفهوم‌هایی كه به حقیقت می‌برند را، بر سر راه پاكی می‌نهد كه انسان‌ها ذاتاً دوست دارند به پیمایند.
معمار، منطق و عقل را به مثابه اولین ابزاری می‌داند كه تا شناخته و پشت‌سر گذارده نشوند، راه و روش آفرینش به عشق، آفرینش زیبایی، فراهم نتواند شد.

دشواری‌های تاریخی و روزمره معماران
ناهمواری‌های راهی كه معماران برای آفرینش معماری می‌پیمایند، دو مقیاس به ظاهر متفاوت دارند، یكی ریشه در تاریخ دارد و دومی روزمره است، یكی زاده دیروزهای ما است و راه گله و شكوا از نارسایی‌ها را می‌پیماید و دومی، چندان نگران توفیق یافتن و مرسوم شدن بدسازی‌ها، بزرگ‌سازی‌ها می‌شود كه هراس به‌بار می‌آورد و جرات اندیشیدن و تدبیر معماران را چندان می‌ساید تا از میان بردارد.

معمار دیروز، تا روزی كه سر از «مدرسه‌های رسمی بیرون نیاورد، درون محفل و فضای اجتماعی و هنری مدنی بومیایی كه جهان‌بین نیز بودند،‌به سلامت می‌زیست. از روزی كه محیط علمی جهانی بر محیط تجربی فائق گشت، خود را یافتن و به عشق دل زیستن برای معماران دشوار و هر روز دشوارتر گشت. و این مهم چندان رخ نمود تا آدمی‌زادگانی كه سده بیستم را می‌زیستند نتوانند تشخیص دهند كه هنر موضوع آموزش نتواند بود.

در پی این ابهام بزرگ، معمار و معماری، با سرگردانی روبه‌روی شدند و این، فقط یكی از دشواری‌های تاریخی شده بزرگ ما به شمار می‌آید.

آرام آرام كه «علوم ساختمانی» توسعه فنی یافت و مهندسانی را تعلیم داد كه می‌توانستند به تولید یا تدوین فضای ساخته شه به مقیاس بزرگ بپردازند،‌نه نیاز معماران به همكاری با مهندسان كه جدا شدن این دو رشته از یكدیگر، مرسوم گشت. واین جداسازی ناثواب چندان گسترش یافت كه كار را به جداسازی صنفی، به عدم تفاهم در باب ذات مساله‌های یگانه جامعه و به «جبهه‌گیری»‌هایی كشانید كه نابخردان و برای شهروندان، برای كسانی كه معماران می‌خواهند، به عشق، دل خود را با دل آنان پیوند دهند تا جامعه به تعالی برسد، بس زیان‌آور. و این نیز یكی دیگر از دشواری‌هایی است كه در سرزمین ما پای گرفته و به شادی اهریمن می‌انجامیده است. و آرام آرام كه مقامات مدیرتی شهرهای‌مان در فهم و در ارزیابی معماری و معماران بیشتر ناتوان شدند و راه رشد متعالی این رشته را ناهموار كردند واز راه تعیین دستورالعمل‌هایی كه ذاتی ناسنجیده دارند برای تولید معماری «دستورالعمل» صادر كردند، راه برای تولید ساختمان، ونه تولید معماری، هموار شد. معماران، به ناچار، مجری مقررات ساختمانی شدند تا جایی كه آخرین حكم توهین برای‌شان صادر شد. برای‌شان كوپن چاپ كردند و فروتنی و والااندیشی آنان را، به شكلی نابخرد، نادیده گرفتند. و معماران، كه یكدیگر را برای تداوم دوستی‌های روزمره ملاقات می‌كردند، راه را برای كسانی هموار كردند كه بس زیاده «مدیر» بودند و به كم مقدار مدیرانی متعالی. و این نیز یكی از دشواری‌های بزرگ دیگری است كه در سرزمین معمار و معماری تجربه می‌شود. و چون این سه مورد از دشواری‌هایی كه گفتیم هنوز برای نادیده گرفتن نقش آفرینشی متعالی معماری كافی نبود، دستگاه مدیریتی دیگری نیز، كه معماری نمی‌دانست اما با برخی از معماران دوست بود، به یگانه‌سازی راه‌های آموزش در مدرسه‌هایی پرداخت كه به دور از انضباط نبودند اما، به آزاد نگه داشت فضای فكری دانشجویان معماری از آن‌چه ناثواب بود، نازیبا بود و نابخرد، اعتقاد داشتند و برنامه آموزشی خود را در این راه، خود، تعیین می‌كردند. حكم بر یكسان‌سازی راه شناخت و آموزش علمی معماری در سراسر كشور، كه بر مبنای برنامه‌ای بسیار بحث‌ برانگیز و نمایان‌گر كاستی‌هایی چشم‌گیر، بر مقیاس روزمره و هم دارای پی‌آوردهایی نامقبول و ماندگار.

بدانیم كه دشواری‌هایی كه نام بردیم، را كه در هر مقیاس روزمره و تاریخی، مصیبت باراند، باید همراه با پی‌آوردهای فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی حرفه‌ای آن‌ها، از میان برداریم.

بینش و نیروی جوان و نواندیش امروز معماری
در طول تنها نیم‌قرن، مدرسه‌ها و دانشجویان معماری سرزمین‌ ما چندان پرشمار شده‌اند كه به تعدادشان و هم به مایه هنری و علمی و فنی نمی‌توان اندیشه نكرد.

به روزهایی كه تنها پس از گذار از دو دهه، تعداد مدرسه‌هایی معماری بیش از ده برابر شده‌اند نیم‌سال‌هایی كه هر بار دستورالعمل جدیدی برای‌شان صادر می‌شود تا، به آرزویی واهی، روند آموزشی معماری ترفیع یابد، دو رویداد بسیار مهم در سراسر كشور نمایان می‌شوند كه زاینده دورنمایی دگر به شمار می‌آیند.

این دو رویداد عبارتند از: نخست، پرشاخه‌تر شدن رشته‌ها یا گرایش‌های ظاهراً تخصصی معماری، كه باید در دوره‌های آموزشی كارشناسی ارشد ثمری مقبول دهند. دوم، گسسته شدن هر روز بیش‌تر پژوهش‌دهندگان و جویندگان دانش هنر معماری، از مدرسه‌های معماری و از آن‌چه در هر حال «كلاس درس» نامیده می‌شود.

رویداد نخست، متفاوت با آن‌چه قرار است انتظار رود، دانشجویان معماری به مثابه یك لایه اجتماعی را در برابر این پرسش قرار می‌دهد كه چگونه شخصیت علمی خویش را، به دور از شاخه‌بندی‌های رسمی آموزش معماری، تعریف كنند و رشد دهند. و رویداد دوم، متفاوت با آن‌چه دوست داشته‌ می‌شود كه رخ دهد، دانشجویان معماری را بر می‌انگیزاند كه به تشخیص خود، وزن اعتبار دروسی كه ناچار به گذراندن‌شان هستند را، تعیین كنند. دو گونه راهی كه گفتیم، در این سا‌ل‌ها، هر روز بیش‌تر شناخته و پیموده می‌شوند. با این گزینش‌های نواندیش و سرشار از حرمت‌گذاری بر فضای جهانی علم هم‌سو و هم‌دل‌اند، بهره‌وری گسترده از فراورده‌های علمی و عملی، فنی و هنری جهانی، كه از طریق امكانات مدرن برای «ماس مدیا»ها، تحقق می‌یابد از یك سوی و اتكاء‌ بر متن‌های علمی و تاریخی معتبر و آموزنده‌ای كه در جای‌جای كشورمان و از دیرباز، برای شناخت بعدی‌های گونه‌گون محیط مصنوع و چگونگی‌های تدبیر برای تولید معماری وجود دارند، از سوی دیگر.

معماران جوان ما، دو زمینه اصلی را برای تعالی خود و محیط علمی و حرفه‌یی خویش پی‌ می‌گیرند، به ابعاد جهانی دیدن و ارزیابی كردن فرآورده‌های علمی و آموزشی از یك سوی و ابزاری دیدن كلاس‌هایی كه پرشمار و كم‌مایه، برگزار می‌شوند از سوی دیگر، آن‌چه امروز روی می‌دهد اما، پاسخی به كمال به دشواری‌هایی نیست كه چند نمونه از آن‌ها را دیدیم، ذا حركتی كه آغاز گشته اما، دورنمایی را عرضه می‌كند كه خواستار دانشگاهی است كه به همین معنا سازنده و پویا باشد.

معمار نمی‌تواند، مگر به دوره‌ای كوتاه، به كم ارضاء شود و پذیرای سخن گفته شده باشد، معماران جوان ما، از راه به دنیا آوردن معماری برخاسته از اندیشه‌های نو و مقبول، آنچه در دل خود و به عشق پرورش می‌دهند را، به مثابه ابزاری می‌بینند كه راه تعالی همگان را، به نور حق، روش بدارد.

دكتر محمدمنصور فلامكی


:: موضوعات مرتبط: معماری ایرانی , ,
:: برچسب‌ها: معماری , معماری ایرانی ,



خانه تاریخی احسان کاشان
نوشته شده در دو شنبه 26 دی 1390
بازدید : 537
نویسنده : امین آرائی

خانه تاریخی احسان کاشان

احسان. خانه تاریخی احسان. كوچه فرهنگ 35. خیابان فاضل نراقی. این خانه را میرزا آقای‌ احسان‌ حدود 120 سال‌ پیش‌ بخش‌ اندرونی‌ كنونی‌ مجموعه‌ تاریخی‌ احسان‌ را از مالكینی‌ كه‌ 20ـ30 سال‌ قبل‌ در آن‌ سكونت‌ داشتند خریداری‌ می‌كند و بخش‌ بیرونی‌ و آب‌ انبار و دیگر ملحقات‌ این‌ خانه‌ را با ثروت‌ خود بنا می‌كند. اتفاقاً تمامی‌ آن قسمت ها توسط‌ ورّاث‌ به‌ فروش‌ می‌رود و در حال‌ حاضر همین‌ بخش‌ اندرونی‌ (شرقی‌) با حفظ‌ اسلوب‌ معماری‌ اولیه‌ خود باقی‌ می‌ماند آقای‌ احسان‌ یكی‌ از تجار معروف‌ كاشان‌ در زمینه‌ فروش‌ و ملك‌ بوده‌ و به‌ غیر از آن‌ در بین‌ مردم‌ كوچه‌ و محله‌ و بازار از اعتبار خاصی‌ برخوردار بوده‌ است‌ به‌ گونه‌ای‌ كه‌ كار قضاوت را هم‌ بیشتر در منزل‌ شخصی‌ خود انجام‌ می‌داده‌ است‌.
این‌ بنا در محله‌ درب‌ باغ‌ كاشان‌ كه‌ از لحاظ‌ قدمت‌ این‌ محله‌ بعد از میدان‌ كهنه‌ واقع‌ شده‌ است‌ و اگر بیشتر دقت‌ كنیم‌ متوجه‌ می‌شویم‌ كه‌ ساختمان‌ از لحاظ‌ جغرافیایی‌ در موقعیت‌ بسیار خوبی‌ قرار دارد، به‌ طوری‌ كه‌ توسط‌ انشعابات‌ از شمال به‌ مسجد جامع‌ و از شرق‌ به‌ بازار و از جنوب‌ به‌ مسجد آقابزرگ‌ و حسینیه‌ها و تكایا و از شمال‌ غربی‌ به‌ باغها و قبرستان‌ و محله‌ باباولی‌ راه‌ دارد. موضوع‌ مورد بحث‌ ما بخش‌ اندرونی‌ بنا است‌. اندرونی‌ شامل‌: ایوان‌، اتاقهای‌ پنج‌ دری‌ و سه‌ دری‌، 2 مطبخ‌، چاه‌ آب‌، حوض خانه‌، آغل‌ و 2 زیرزمین‌ است‌.
درب‌ ورودی‌ آن‌ از سمت‌ شمال‌ با سردری‌ زیبا و مجلل‌ است‌ كه‌ از آجر و ملات‌ گل‌ ساخته‌ شده‌ است‌. این‌ درب‌ یكی‌ از اضلاع‌ هشت‌ ضلعی‌ است‌ كه‌ فضای‌ خصوصی‌ خانه‌ را از فضای‌ عمومی‌ كوچه‌ جدا می‌سازد. دو ضلع‌ دیگر هشت‌ ضلعی‌ راه‌ ورود به‌ اندرونی‌ و بیرونی‌ خانه‌ بوده‌ كه‌ در حال‌ حاضر راه‌ ورود به‌ فضای‌ بیرونی‌ مسدود شده‌ است‌ و در دیگر اضلاع‌ طاقچه‌هایی‌ تعبیه‌ شده‌ است‌. دالان‌ خانه‌ ما را به‌ سمت‌ ایوان‌ هدایت‌ می‌كند.
این‌ قسمت‌ خانه‌ بخش‌ شمالی‌ و زمستان‌ نشین‌ است‌ به‌ این‌ دلیل‌ كه‌ در معرض‌ مستقیم‌ نور آفتاب‌ قرار دارد. بر روی‌ ایوان‌ اتاق‌ سه‌ دری‌ (شاه‌ نشین‌) در وسط‌ و اتاقهای‌ گوشواره‌ (سه‌ دری‌) در دو طرف‌ قرار دارند.
اتاق‌ شاه‌ نشین‌ جهت‌ پذیرایی‌ از مهمان‌ است‌. رف‌ها و طاقچه‌ها، آینه‌ كاری‌ و گچ‌ بری ها زیبایی‌ خاصی‌ را به‌ این‌ اتاق‌ داده‌اند. صندوق‌ خانه‌ در پشت‌ این‌ اتاق‌ توسط‌ 2 درب‌ دو لنگه‌ای‌ محافظت‌ می‌شده‌ است‌. دو راهرو راههای‌ ارتباطی‌ بین‌ این‌ سه‌ اتاق‌ و دربهای‌ اتاق‌ها كاملاً روبروی‌ هم‌ هستند این‌ راهروها باعث‌ می‌شوند كه‌ از ورود مستقیم‌ به‌ اتاقهای‌ جلوگیری‌ شود. در انتهای‌ راهرو سمت‌ راست‌ مطبخ‌ (آشپزخانه‌) قرار دارد. آشپزخانه‌ با دیوارهای‌ بلند خود و سقف‌ مخروطی‌ باعث‌ می‌شده‌ است‌ كه‌ دود و گرد و غبار به‌ سمت‌ بالا هدایت‌ شده‌ و از منفذ نوك‌ مخروط‌ خارج‌ شود یك‌ تنور نان‌ پزی‌ در گوشه‌ جنوب‌ شرقی‌ این‌ آشپزخانه‌ و در جهت‌ مخالف‌ گنجه‌ها و كمدهایی‌ جهت‌ انبار مواد غذایی‌ لازم‌ و ضروری‌ تعبیه‌ شده‌ است‌. در ضلع‌ جنوبی‌ پلكان‌ به‌ سمت‌ زیرزمین‌ دارد. در زیرزمین‌ چاه‌ آبی‌ است‌ كه‌ آب‌ مورد نیاز خانه‌ را تامین‌ می‌كرده‌ است‌ ساختن‌ راه‌ پله‌ به‌ این‌ خاطر بوده‌ كه‌ در فصل‌ زمستان‌ به‌ غیر از در دسترس‌ بودن‌ آب‌ افراد را از هوای‌ سرد در فصل‌ زمستان‌ محافظت‌ می‌كرده‌ است‌ همچنین‌ هوا را از زیرزمین‌ به‌ سمت‌ بام‌ خانه‌ جهت‌ تهویه‌ به‌ جریان‌ می‌اندازد.
اتاق‌ بالا خانه‌ توسط‌ پلكانی‌ در انتهای‌ راهرو كناری‌ ایوان‌ با آشپزخانه‌ در ارتباط‌ است‌. این‌ اتاق‌ جهت‌ انبار مواد غذایی‌ و وسایل‌ مورد نیاز می‌باشد. اما بالاخانه‌های‌ غربی‌ جهت‌ اسكان‌ مهمانان‌ در شب‌ و یا اتاق‌ فرزندان‌ بوده‌ است‌. دنباله‌ راهرو غربی‌ به‌ ضلع‌ غربی‌ اتاق‌ گوشواره‌ منتهی‌ می‌شود كه‌ اتاقی‌ است‌ به‌ شكل‌ مثلث‌ كه‌ در ضلع‌ وتر آن‌ پنجره‌ای‌ به‌ كوچه‌ دارد. به‌ نظر می‌رسد محل‌ نگهداری‌ مواد غذایی‌ در وقت‌ زمستان‌ بوده‌ باشد. در زیر ایوان‌ 3 فضای‌ مجزا از هم‌ وجود دارد. در وسط‌ سرداب‌ است‌. در 2 طرف‌ دیواره‌ سرداب‌ دولابچه‌ها هستند.
برای‌ نگهداری‌ مواد غذایی‌ و اسباب‌ و وسایل‌ مورد نیاز در تابستان‌. درب‌های‌ آن‌ از جنس‌ چوب‌ مشبك‌ ساخته‌ شده‌اند در انتهای‌ سرداب‌ كه‌ سكو مانند است‌ شاه‌ نشین‌ نام‌ دارد. بعد از آن‌ توسط‌ دو لنگه‌ درب‌ چوبی‌ مشبك‌ به‌ پس‌ سرداب‌ می‌رسیم‌ كه‌ محل‌ نگهداری‌ صیفی‌ جات‌ و كوزه‌های‌ آب‌ است‌. منفذی‌ در گوشه‌ شمال‌ شرق‌ قرار دارد كه‌ راه‌ به‌ پشت‌ بام‌ دارد و كارش‌ تهویه‌ هواست‌. این‌ اتاقك‌ معمولاً در كاشان‌ بدون‌ به‌ كار بردن‌ هیچ‌ مصالحی‌ و فقط‌ توسط‌ كندن‌ با كلنگ‌ ساخته‌ می‌شود و این‌ به‌ جهت‌ نوعی‌ خاكی‌ است‌ كه‌ در این‌ لایه‌ از سطح‌ زمین‌ شهر كاشان‌ وجود دارد. دانه‌های‌ بسیار ریز و مقاوم‌. در دو طرف‌ این‌ سرداب‌ 2 اتاق‌ دیگر و هم‌ سطح‌ حیات‌ و مستقل‌ از سرداب‌ هستند
در اتاق‌ سمت‌ راست‌ همان‌ چاهی‌ است‌ كه‌ در بالا از آن‌ سخن‌ به‌ میان‌ آمد. اتاق‌ غربی‌ نزدیك‌ آشپزخانه‌ است‌ كه‌ نگهداری‌ غلات‌ و استراحتگاه‌ خدمتكاران‌ بوده‌ است‌. در انتهای‌ سمت‌ راست‌ این‌ اتاق‌، دالان‌ با ارتفاع‌ بسیار كم‌ به‌ یك‌ اتاق‌ كوچك‌ مربع‌ شكل‌ راه‌ دارد. آشپزخانه‌ در ضلع‌ غربی‌ حیاط‌ قرار دارد كه‌ بعداً راجع‌ به‌ آن‌ خواهیم‌ گفت‌.
ضلع‌ شرقی‌

گوشه‌ شمال‌ حیاط‌ پلكانی‌ است‌ كه‌ به‌ آغل‌ و درب‌ شرقی‌ خانه‌ راه‌ دارد. درب‌ شرقی‌ خانه‌ بیشتر جهت‌ عموم‌ استفاده‌ می‌شده‌ است‌. این‌ درب‌ همانند درب‌ شمالی‌ دارای‌ هشتی‌ است‌، با این‌ تفاوت‌ كه‌ درب‌ داخلی‌ بعد از هشتی‌ قرار دارد. درب‌ سمت‌ راست‌ به‌ بام‌ قسمت‌ شرقی‌ خانه‌ و درب‌ سمت‌ چپ‌ به‌ راهرو طویل‌ شیبدار به‌ سوی‌ حیاط‌ باز می‌شود. طویله‌ در انتهای‌ چپ‌ این‌ راهرو قرار دارد. در ضلع‌ شرقی‌ حیاط‌، حوض خانه‌ است‌ كه‌ افراد پس‌ از ورود از درب‌ شرقی‌ به‌ همین‌ قسمت‌ و اتاقهای‌ كناری‌ آن‌ در فصل‌ تابستان‌ هدایت‌ می‌شوند. هوای‌ حوض خانه‌ توسط‌ كانالهایی‌ كه‌ به‌ بادگیرهای‌ جنوبی‌ متصل‌ بوده‌اند. خنك‌ و به‌ وسیله‌ حوض‌ آب‌ در وسط‌ حیاط‌ و حوض خانه‌ مرطوب‌ شده‌است‌. دو طرف‌ حوض خانه‌ راه‌ پلكانی‌ است‌ كه‌ به‌ هشتی‌ و از هشتی‌ به‌ اتاقها راه‌ پیدا می‌كند. راه‌ ارتباطی‌ بین‌ دو هشتی‌ را صُفِّه‌ می‌گویند. حوض خانه جایی‌ از خانه‌ است‌ كه‌ در هیچ‌ یك‌ از فصول‌ نور آفتاب‌ به‌ آن‌ نمی‌رسد. نام‌ این‌ قسمت‌ در زبان‌ عامیانه‌ مردم‌ كاشان‌ نساقده‌ بوده‌ است‌. شاید ضرب‌ المثل‌ «تو جزء نساقده‌ها هستی‌» از مردم‌ كاشان‌ سرچشمه‌ گرفته‌ باشد. معنای‌ ضرب‌ المثل‌ این‌ است‌ كه‌ هر گاه‌ در تقسیم‌ مال‌ یا چیزی‌ به‌ شخصی‌ چیزی‌ نرسد همانند آن‌ قسمت‌ از خانه‌ است‌ كه‌ نور آفتاب‌ به‌ آن‌ نمی‌رسد. این‌ كار نیاز به‌ تحقیق‌ و بررسی‌ بیشتری‌ دارد.

به‌ نظر می‌رسد كه‌ آقای‌ احسان‌ بیشتر وقت‌ خود را به‌ خاطر قضاوت‌ در همین‌ قسمت‌ خانه‌ صرف‌ كرده‌ باشد.

ضلع‌ جنوبی‌

نمای‌ جنوبی‌ به‌ قرینه‌ نمای‌ شمالی‌ است‌ با این‌ تفاوت‌ كه‌ در داخل‌ زمین‌ بنا شده‌ است‌ به‌ طوری‌ كه‌ پشت‌ بام‌ جنوبی‌ و شرقی‌ هم‌ سطح‌ كوچه‌ می‌گردند.

دلایلی‌ چند وجود دارد بر ساخت‌ این‌ گونه‌ بناها:

1. كاری‌ را كه‌ امروزه‌ با عنوان‌ شناژبندی‌ برای‌ ساختمانهای‌ خود استفاده‌ می‌كنیم‌ وقتی‌ قسمتی‌ از خانه‌ در داخل‌ زمین‌ بنا شود همین‌ قسمت‌ حكم‌ میخی‌ است‌ برای‌ كل‌ ساختمان‌.

2. از تابش‌ مستقیم‌ نور آفتاب‌ به‌ دیوارهای‌ ساختمان‌ جلوگیری‌ می‌شود تا گرمای‌ آن‌ وارد اتاقها نشود و بیشتر قسمت‌ جنوبی‌ و شرقی‌ خانه‌ در داخل‌ زمین‌ احداث‌ می‌كردند به‌ عكس‌ قسمت‌ شمالی‌ كه‌ روی‌ سطح‌ زمین‌ ساخته‌ می‌شود تا نور آفتاب‌ مستقیم‌ وارد اتاق‌ شود.

3. رطوبت‌ زمین‌ فضای‌ اتاقها را مرطوب‌ می‌سازد.

4. جریان های‌ هوایی‌ كه‌ توسط‌ بادگیرها به‌ داخل‌ سرداب‌ها و حوض خانه‌ها هدایت‌ می‌شوند به‌ علت‌ اینكه‌ از داخل‌ زمین‌ می‌گذرند آنها هم‌ مرطوب‌ می‌شوند. و این‌ درست‌ كار كولرهای‌ امروزی‌ است‌ (پوشال‌ها و شبكه‌های‌ آهنی‌ اطراف‌ كولر)

5. آب‌های‌ زیرزمینی‌ به‌ راحتی‌ وارد حیاط‌ خانه‌ها می‌شوند همانگونه‌ كه‌ از قسمت‌ جنوب‌ شرقی‌ خانه‌ آب‌ قنات‌ وارد می‌شود این‌ قسمت‌ را كاشانی‌ها «بَلْبَلِه» می‌گویند و از آنجا به حوض‌ وسط‌ حیاط‌ و حوض خانه‌ هدایت‌ می‌شود.

6. بار و علوفه‌ را به‌ وسیله‌ چهارپایان‌ از طریق‌ پشت‌ بام‌ وارد خانه‌ می‌كردند بدون‌ اینكه‌ چهارپا به‌ داخل‌ حیاط‌ راه‌ یابد. به‌ این‌ صورت‌ كه‌ چهارپا از طریق‌ درب‌ جنوبی‌ تا انتهای‌ پشت‌ بام‌ شرقی‌ می‌آمده‌ و از آنجا بار و علوفه‌ را از طریق‌ كوره‌ راهی‌ به‌ آغل‌ سرازیر می‌كردند و در آنجا انبار و یا به‌ جاهای‌ دیگر خانه‌ منتقل‌ می‌كردند.

اتاق‌ شاه‌ نشین‌ (سه‌ دری‌) كه‌ در وسط‌ قرار دارد تزیینات‌ ساده‌ گچ‌ بری‌ و آینه‌ كاری‌ دارد در دو طرف‌ اتاقهای‌ گوشواره‌ (سه‌ دری‌) و راهرو ارتباطی‌ بین‌ آنها بنا شده‌ است‌ پشت‌ اتاق‌ گوشواره‌ غربی‌ پستویی‌ جهت‌ نگهداری‌ مواد و وسایل‌ مورد نیاز ساخته‌ شده‌ است‌ این‌ اتاق‌ با اتاق‌ قسمت‌ بیرونی‌ خانه‌ در ارتباط‌ بوده‌ است‌. در پشت‌ اتاق‌ گوشواره‌ شرقی‌ راه‌ پشتی‌ و مخفی‌ بین‌ فضای‌ اندرونی‌ و بیرونی‌ خانه‌ بوده‌ است‌.

زیرزمین‌ جنوبی‌ 2 اتاقی‌ را در طرفین‌ خود دارد و بوسیله‌ دربهای‌ چوبی‌ مشبك‌ از هم‌ جدا شده‌اند. اتاق‌ شاه‌ نشین‌ در وسط‌ دارای‌ طاقچه‌ و رف‌ می‌باشد قبلاً اتاق‌ غربی‌ زیرزمین‌ با اتاق‌ قسمت‌ بیرونی‌ خانه‌ راه‌ ارتباطی‌ داشته‌ است‌.

زیرزمین‌ جنوبی‌ نسبت‌ به‌ زیرزمین‌ شمالی‌ در سطحی‌ پایین‌تر قرار دارد ضلع‌ شرقی‌ زیرزمین‌ جنوبی‌ آجر چینی‌ به‌ صورت‌ مشبك‌ است‌ بدین‌ دلیل‌ كه‌ هم‌ تزیینی‌ و هم‌ باعث‌ تهویه‌ هوا می‌گردند. بالای‌ اتاقهای‌ گوشواره‌ اتاقهای‌ بالاخانه‌ هستند كه‌ راه‌ ارتباطی‌ بالاخانه‌ غربی‌ به‌ بیرونی‌ و پشت‌ بام‌ خانه‌ است‌ و فعلاً را ارتباطی‌ با قسمت‌ بیرونی‌ قطع‌ شده‌ است‌. بالاخانه‌ شرقی‌ توسط‌ پلكانی‌ از گوشه‌ ی‌ ساختمان‌ به‌ حیاط‌ راه‌ می‌یابد بالاخانه‌ها فقط‌ در مراسم‌ عروسی‌ و روضه‌ خوانی‌ جهت‌ پذیرایی‌ از مهمانان‌ بزرگ‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گرفته‌اند آشپزخانه‌ای‌ كه‌ در ضلع‌ غربی‌ اندرونی‌ خانه‌ قرار دارد به‌ هر 2 فضای‌ بیرونی‌ و اندرونی‌ راه‌ داشته‌ است‌. سقف‌ آشپزخانه‌ بلند و تهویه‌ از طریق‌ بادگیری‌ كه‌ در ضلع‌ شمالی‌ آشپزخانه‌ قرار دارد صورت‌ می‌گرفته‌ است‌. ظروف‌ و سوخت‌ هیزم‌ در پستوها نگهداری‌ می‌شدند. در زیر این‌ آشپزخانه‌ توسط‌ پلكانی‌ كوتاه‌ به‌ داخل‌ زمین‌ راه‌ ارتباطی‌ دیگری‌ بین‌ فضای‌ بیرونی‌ و اندرونی‌ خانه‌ بوده‌ است‌. هشتی‌ كه‌ در میانه‌ ضلع‌ غربی‌ حیاط‌ قرار داشته‌ راه‌ ارتباطی‌ بین‌ دو حیاط‌ خانه‌ بوده‌ است‌ و هم‌ اكنون‌ به‌ دستشویی‌ تبدیل‌ شده‌ است‌.

لازم‌ به‌ ذكر است‌ كه‌ بعد از فروش‌ قسمت‌ بیرونی‌ خانه‌ و شخصی‌ شدن‌ این‌ قسمت‌ از ملك‌ كلیه‌ راههای‌ ارتباطی‌ بین‌ این‌ 2 فضا كاملا بسته‌ شده‌ است‌.

این‌ خانه‌ توسط‌ مهندس‌ مروج‌ از علاقمندان‌ به‌ فرهنگ‌ و هنر در نوروز 81 خریداری‌ شد و به‌ كانون‌ اندیشه‌ جوان ـ‌ سپهری1 واگذار گردید.

:: موضوعات مرتبط: معماری ایرانی , ,
:: برچسب‌ها: معماری , معماری ایرانی , خانه احسان کاشان ,



محله هفت برکه
نوشته شده در دو شنبه 26 دی 1390
بازدید : 518
نویسنده : امین آرائی

هفت اب انبار که در شهرستان گراش، استان فارس قرار دارد در اندازه‌های مختلف و زمانهای متفاوت ساخته شده‌است. در فاصله‌کمی نسبت به هم قرار دارند و در مسیر رود خانه فصلی بنام بزئرد (bezerd) در محله ناساگ، واقع می‌باشد، از این هفت آب‌انبار، پنج حلقه آن دارای سقف گنبدی شکل و دوحلقه دیگر بدون سقف است که بزرگترین و معرفترین آنها به برکه حاج ابوالحسن موسوم گردیده که مشخصات آن بشرح ذیل است.

بر طبق سنگ نوشته‌ای که در دهانه شمالی شرقی نصب است این آب‌انبار به همت حاج ابوالحسن، فرزندحاج حسن (بانی برکه چهار تاخ)، ساخته شده‌است خصوصیت منحصر به فرد آن، این است که در دیواره مخزن در سمت دهنه جنوب شرقی تا کف آب‌انبار و در سمت بقیه دهنه‌ها تا چهار ردیف، ادامه دارد. مخزن آن دایره‌ای شکل بوده، همچنین طاق‌های مجراهای ورودی و خروجی آب که در سمت غربی دهانه شماره یک و چهارقرار دارد وکف آن، بر خلاف دیگر آب‌انبارها هم سطح دهانه‌ها و طاق‌هاآن، بصورت هلالی است. طاقها سردرها و دهنه‌ها به شکا تیزه دار ساخته شده که طاق‌های سر در شماره دو و پنج تزئینات مقرنس و سردرها از دیواره مرتفع‌تر بوده و مانند دیوار بدنه (شاوره)، از سنگ و ملاط گچ تشکیل شده‌است...گنبد آب‌انبار با سنگ ملاط گچ ساخته شده و با ساروج اندود شده‌است.هفت برکه گراش در تاریخ ۱۳۵۵ به ثبت میراث فرهنگی کشور رسیده‌است

[تصویر: 41054407.jpg]


:: موضوعات مرتبط: معماری ایرانی , ,



کبوترخانه؛ اعجاز معماری ایرانی
نوشته شده در دو شنبه 26 دی 1390
بازدید : 434
نویسنده : امین آرائی

معماران ایرانی به دلیل نگاه عالمانه به اقلیم و علم زیست شناسی، عجایبی حیرت انگیز و ماندگار با عنوان کبوترخانه های ایرانی خلق کرده اند که حقیقتا سزاوار است به آنها به عنوان آثاری برتر از عجایب هفتگانه عالم نگاه کرد.

کبوترخانه های ایرانی مانند بسیاری از مظاهر هنری ایران ناشناخته مانده اند این در حالی است که این برجهای زیبای کبوتران به عنوان زیرساخت تاسیسات کشاورزی در تمام سرای ایران از کناره های شرقی دریاچه ارومیه گرفته تا کویر یزد و میبد و برخی روستاهای نطنز و کاشان و از جنوب خراسان و طبس گرفته تا گوشه و کنار شهرها و آبادیهای این سرزمین حضوری پیوسته داشته است.

تنها در حوالی اصفهان بیش از سه هزار برج زیبای کبوتر وجود داشته است و استان یزد نیز در شهرستان میبد یکی از زیباترین کبوترخانه ها را در خود جای داده است.

طراحی و عملکرد کبوترخانه ها بسیار جالب و عالمانه بوده به گونه ای که در جذب کبوتران و خلق زیستگاهی امن برای کبوتر، حیرت برانگیز بوده است.

[تصویر: 183803_525.jpg]


کبوترخانه ها مانند دژ نظامی در برابر همه دشمنان کبوتر که کم هم نیستند، مقاوم و نفوذ ناپذیر بوده است.

ساختار معماری کبوترخانه به گونه ای بوده که نه تنها در برابر پرندگان شکارچی مانند قوش، جغد و کلاغ فکر و اندیشه شده، بلکه هرگز پرندگان مهاجم را نیز درون برجها راهی نبوده است زیرا نحوه ساخت این کبوترخانه به گونه ای بوده که امنیت همراه با آرامش و آسایش کبوتران را تأمین می کرده است.

فضای داخلی کبوترخانه ها گاه محل اجتماع بیش از 25 هزار کبوتر بوده است

دقت در اجرای این برجهای کبوتر به حدی بوده است که درصد اشتباه ورود پرندگان مزاحم را به صفر می رسانیده زیرا اگر حتی یک مورد پرنده یا حیوان مهاجمی به درون این کبوترخانه راه می یافت، هرگز هیچ کبوتری احساس امنیت نمی کرد و کبوترخانه خالی از حضور کبوتران می شد.
[تصویر: 183810_973.jpg]


فضای داخلی کبوترخانه آن چنان امن و مفرح بود که گاهی محل تجمع حدود ۲۵ هزار کبوتر می شد.

آشیانه ها آنچنان زیبا و منظم با مدولهای یک شکل و از مصالح کاهگل ساخته شده بود که در تابستان بسیار خنک و به گونه ای بوده است که باد در فضای آن جاری بوده و برعکس در زمستان گرم و از وزش بادهای سرد محلی در امان بوده است.
[تصویر: 183804_166.jpg]


همه این تمهیدات منجر به خلق این شاهکارهای معماری یعنی کبوترخانه های ایرانی شده است.

قطر سوراخهای ورودی کبوتران به داخل برجها به اندازه ای ساخته شده است که تنها کبوتران می توانستند وارد آن شوند و پرندگان مهاجم قادر به ورود به داخل آن نبودند.

معماری زیبای کبوترخانه های ایرانی همراه با عملکرد اقتصادی آن یعنی کارخانه ساخت مرغوب ترین کود شناخته شده در جهان بر کسی پوشیده نیست.

از علوم دیگر در ساخت برجهای کبوتر همچون استفاده از دانش فیزیک با توجه به اصل تشدید به منظور توجه و پرواز همزمان دسته جمعی حدود ۱۴ هزار تا ۲۵ هزار کبوتر در اثر برخاستن ناگهانی که ارتعاشات بسیار قوی را به دنبال دارد، عالمانه بهره برده شده است.

هندسه و ریاضیات به خاطر به حداکثر رساندن سطح در حجمی ثابت و بهره گیری از اصول زیباشناختی آن چشمگیر است.
[تصویر: 183805_537.jpg]



دانش جانورشناسی و روانشناسی جانوری از دیگر علومی است که در ایجاد تجهیزات دفاعی کبوترخانه و تمهیدات مکانیکی، بیولوژیکی و شیمیایی برای مبارزه با دشمنان کبوتر اعمال می شده است.

معماری داخلی کبوترخانه ها استثنایی است؛ عظمت این بناها هم به سبب گستردگی و شکوه و هم به سبب تنوع در فرم اعجاب برانگیز است و این بناها مانند سایر آثار معماری ایرانی هم از عملکرد وافر و هم از فرم زیبایی پیروی کرده است.

ساخت کبوترخانه یکی از تجربیات ارزنده کشاورزی سنتی یزد و اصفهان است که در استان یزد دو کبوترخانه میبد و کسنویه باقی مانده است.

برج کبوترخانه میبد در جنوب شرقی باروی قدیم میبد (محل کنونی فرمانداری میبد) واقع است و بنا از خارج به صورت برجی مدور و آراسته به نقشهای ویژه و از داخل دارای سه طبقه و مجهز به هزاران لانه برای جلب و نگهداری پرندگان مهاجر است.

برج کبوترخانه هم به لحاظ حمایت از پرندگان بی پناه و هم به جهت استفاده ای که در گذشته از کود آنها برای کشاورزان می کردند قابل توجه است.
[تصویر: 183806_734.jpg]


قدمت برج کبوترخانه میبد به دوران قاجار بر می گردد و در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

این برج به صورت استوانه ای ساخته شده و دارای تزئینات قطاربندی آجری و گچی است که مانع تردد مارها به داخل برج می شود ولی در برجهای مکعبی و چند قلو ترفندهای دیگری مانند ایجاد قوس به داخل انجام شده و زمانی که کبوتران احساس خطر می کنند به طور ناگهانی به پرواز در می آیند که این امر موجب ایجاد ارتعاشی داخل برج می شود و برای رفع این مشکل، علاوه بر ساختن یک طبقه در میانه برج، طاق هایی بین استوانه خارجی و داخلی ایجاد کرده اند تا طول برج کاهش یافته تا ضمن استحکام سازه از ارتعاشات نیز جلوگیری می کند.
[تصویر: 183807_967.jpg]


نوارهای گچی اطراف دیوار، تله مارگیر، گنبد کنگرهای و طاق بندی با گچبری های خاص از دیگر ویژگیهای برج کبوترخانه میبد است.

ساخت کبوترخانه، یکی از تجربیات ارزنده کشاورزی سنتی یزد و اصفهان است که در استان یزد دو کبوترخانه میبد و کسنویه باقی مانده است.

پیش از رواج کودهای شیمیایی کشاورزان مناطق کویری یزد و اصفهان از فضله پرندگان برای افزایش بهره وری خاک استفاده می کردند و برای این منظور بناهایی که کبوترخانه نامیده می شد، در اطراف آبادیها می ساختند.

کبوترخانه ها و سیاحان خارجی

کبوترخانه های ایرانی مورد توجه بسیاری از سیاحان و گردشگران خارجی بوده و ابن بطوطه مراکشی ظاهرا اولین سفرنامه نویسی بوده که درباره کبوترخانه ایرانی سخن گفته است.

[تصویر: 183808_974.jpg]

او در سفر طولانی خود در حدود پنج قرن قبل (۴۷۷ سال پیش) می گوید: این کبوترخانه ها را بین راه قریه فیلان و اصفهان دیده است: "قیلان قریه بزرگی است که بر روی رودخانه عظیمی ساخته شده و در کنار آن مسجد زییایی وجود دارد. آن روز تیر از وسط باغها و آبها و روستاهای زیبا که برجهای کبوتر زیادی داشت به مسیر خود ادامه دادیم و پسین روز به اصفهان رسیدیم...»

علاوه بر ابن بطوطه در قرنهای بعد نیز سیاحان بسیاری راجع به برجهای کبوترخانه اصفهان و یزد مطالب بسیاری نوشته اند.

عملکرد پرسود کبوترخانه ها در کشاورزی مغفول مانده است

کبوترخانه در گذشته در اقتصاد کشور نیز تاثیرگذار بوده اند به نحوی که غازان خان مغول در کنار سایر اقداماتی که برای احیای کشاورزی ایران انجام داد، فرمانهایی برای حفظ و بازسازی و نگهداری کبوتران و کبوترخانه ها صادر کرد و بی انصافی است که از این همه دانش و تحصیل این آثار بی بهره باشیم و هیچ کاری در خور عظمت آنها انجام ندهیم و هر روز شاهد فروریختن این مواریث فرهنگی و هنری باشیم.

متاسفانه عملکرد پرسود این بناهای با ارزش که در کار کشاورزی بنیادی حیاتی دارد، بر جامعه ما پنهان مانده است.
[تصویر: 183809_227.jpg]



این بناهای شگفت آور، کارخانه ساخت مرغوبترین کود شناخته شده جهان هستند.

جهانیان ایرانیان را حساس ترین انسانهای جهان معاصر در حفظ و حراست از آثار باستانی خویش می دانند به همین دلیل بر ماست که چون گذشته در حفظ مواریث فرهنگی از جمله اندیشه دل سوزانه برای بازمانده این برجهای دل انگیز کبوتران که هر کدام یک جاذبه توریستی است، با یکدلی و همکاری سازمان میراث فرهنگی، سازمان ایرانگردی و جهانگردی، سازمان حفظ محیط زیست، وزارت جهاد کشاورزی، دانشکده های باستان شناسی و معماری و سایر سازمانهای مرتبط، در حفظ این آثار اعجاز برانگیز معماری که زیرساخت ارتقای صنعت کشاورزی این مرز و بوم است، همت کنیم.


:: موضوعات مرتبط: معماری ایرانی , ,
:: برچسب‌ها: معماری , معماری ایرانی , کبوترخانه ,



آب انبار اله آباد
نوشته شده در دو شنبه 26 دی 1390
بازدید : 611
نویسنده : امین آرائی

زرتشتیان در طول تاریخ بناهای زیادی را وقف جامعه ایرانی کرده اند. آموزشگاهها،مزارع و آب انبارها نمونه بازر این مدعاست.

آب انبار اله آباد چندین و چند سال است که زرتشتیان و مسلمانان این دیار را سیراب کرده . آب انباری که حدود سال 1300خورشیدی ساخته و تاکنون مورد استفاده قرار گرفته است.

بنا بر اظهارات شاه بهرام دمهری، قسمت آبشخور آب انبار از دوفسمت مجزا تشکیل شده تا بهدینان و مسلمانان به صورت مجزا استفاده کنند. چرا که در گذشته مسلمانان ، زرتشتیان را نجس شمرده و از ظروف آنان استفاده نمی کردند. بر همین اساس آنهااز جایی که مزدیسنان آب می خوردند ،سیراب نمی شدند.

روزی یکی از مسلمانان اله آباد به سازنده آب انبار گفت برای چی او این مکان را وقف غیر زرتشتیان هم کرده است؟

اوپاسخ داد که وقف ،زرتشتی و غیر زرتشتی ندارد. باید همه استفاده کنند و بانی اش را خدا بیامرزی کنند.

گفتنی است که این آب انبار در کنار مدرسه شاهپوری در غرب اله آباد واقع شده است. از آنجاییکه سنگ نوشته آن کنده شده بانی آب انبار مشخص نیست.

اله آباد یکی از نقاط زرتشتی نشین شمال یزد مابین جعفر آباد و نصرت آباد است.


:: موضوعات مرتبط: معماری ایرانی , ,
:: برچسب‌ها: معماری , معماری ایرانی , آب انبار ,



آب انبار هاي ندوشن
نوشته شده در دو شنبه 26 دی 1390
بازدید : 506
نویسنده : امین آرائی

آب انبارشاه :

این آب انباردرمحله قلعه واقع شده است که قدمت آن را به عصرصفوی نسبت می دهند . راه پله وورودی آب انبار درجبهه جنوبی است وبه پا شیر منتهی است . مخزن آب انبار طرحی مدوردارد وسقف آن بصورت نیم کره است وسه بادگیر چهاروجهی دو طرفه به آن متصل است . درفاصله بین ورودی راه پله وهمچنین درجبهه های اطراف بنا چسبیده به آن منازل مسکونی ساخته شده است وجزورودی راه پله که محدود به کوچه است اجزاء دیگر بنا از دید محفوظ می باشد . بطوری که به منظور مشاهده بادگیرها وسقف مخزن باید ازراه پله خانه ایجاد شده روی راه پله آب انبار اقدام نمود . مصالح بکاررفته دربنا خشت وگل ، آجرو ملاط ساروج 16می باشد .

آب انبار امامزاده:

نوع مصالح وخصوصيات معماري بنا نشان از قدمت بيش از سيصد سال آن دارد واقع شدن بنا در كنار امامزاده‌اي متعلق به دوران صفوي نيز به تعيين قدمت بنا در عهد صفوي قطعيت بيشتري مي‌دهد. در خصوص وجه تسميه بنا نيز قابل ذكر است به دليل واقع شدن بنا در كنار امامزاده‌ به اين نام خوانده شده است.

بناي آب انبار امامزاده به مساحت 102 متر مربع در جوار امامزاده و يكي از دروازه‌هاي ورودي قديم ندوشن واقع شده است. مصالح به كار رفته در بنا سنگ، ساروج، آجر و خشت است. مخزن با پلان دايره‌اي شكل به عمق تقريبي 5 متر ايجاد شده و نماي بيروني مخزن تماماً از سنگ مي‌باشد. سه هواكش خشتي يكطرفه در اطراف مخزن موجود بوده كه يكي از آنها براي تعريض كوچه مجاور تماماً تخريب شده است.

درگاه ورودي با آجر و خشت ساخته شده و پوشش سقف آن كاهگل است.منبع تامين آب آن نيزقنات بوده است


آب انبار خرمن زار :

قدمت بنا كه به دوران قاجار باز مي‌گردد، موقعيت آن كه در ميانه كشتزارهاي ندوشن واقع است و كاركرد آب انبار و فضاي جانبي آن در كشاورزي سنتي را مي‌توان از ويژگي‌هاي قابل توجه آب انبار خرمن زار بر شمرد. مصالح به كار رفته در آب انبار خرمن زار خشت و گل، آجر، سنگ و ديمه 17است.

آب انبار داراي يك بادگير دو طرفه با پلان مستطيل شكل است كه در جبهه غربي واقع است. و نقش آن در آب انبار تهويه فضاي خزينه و خنك سازي آب موجود در آن است. دهانه‌هاي بادگير آب انبار رو به غرب و شرق است و هر دهانه‌ داراي دو قفسه مي‌باشد. نحوه دسترسي به پاشير از طريق 6 پله صورت مي‌گيرد كه مسير آن به صورت L شكل است. اتاقي در جبهه شمالي آب انبار ساخته شده، مكاني است براي استراحت كشاورزان ، به اين فضا در مناطق ميبد و صدوق «گمبه» مي‌گويند.18پلان مخزن آب انبار مستطيل شكل مي‌باشد.

آب انبار سكينه:

بناي آب انبار سكينه داراي مخزني مدور با سقفي گنبدي شكل است . آب انبار دو بادگير چهار طرفه با مقطع مستطيل شكل دارد . ورودي راه پله اخيراً مسدود شده ولي از شواهد و گفته ها چنين بر مي آيد كه راه پله آن سرپوشيده است . مصالح به كار رفته در بنا خشت و گل است و از آجر در نماي بدنه بادگيرها ورويه سقف مخزن استفاده شده است . آب انبار سكينه به واسطه قرار گيري در حريم خانه حاجي صادق و مسجد قلعه گزينه مناسبي براي ايجاد مركزي فرهنگي در بافت تاريخي ندوشن است .

آب انبار بوستان:

مصالح به كار رفته در آب انبار بوستان خشت وگل، آجر، سنگ و ديمه( اندودي متشكل از خاكستر و آهك براي آب بندي) است. يك بادگير دو طرفه بين خزينه آب انبار و اتاق جنبي آن ساخته شده كه تهويه و خنك سازي هر دو فضا را برعهده دارد، پلان بادگير آب انبار بوستان مستطيل شكل است و دهانه آن سوي مغرب و مشرق است و هر دهانه داراي دو قفسه مي باشد.

پلان مخزن آب انبار هم مستطيل شكل مي‌باشد و سقف آن گردچين است. راه پله‌هاي آب انبار براي دسترسي به پاشير تخريب شده است كه احتياج به بازسازي دارد.

آب انبار ميدادان:

مصالح به كار رفته در آب انبار بوستان خشت وگل، آجر، سنگ و ديمه است. يك بادگير دو طرفه بين خزينه 19آب انبار و اتاق جنبي آن ساخته شده كه تهويه و خنك سازي هر دو فضا را برعهده دارد، پلان بادگير آب انبار بوستان مستطيل شكل است و دهانه آن سوي مغرب و مشرق است و هر دهانه داراي دو قفسه مي باشد.

آب انبار مريضان:

آب انبار مورد نظر در تداول عامه به نام « انبار مريضو» ( ANBAR – E – MAHRIZOO) گفته مي شود ، اما بنا به گفته سالمندان ندوشن نام صحيح آن آب انبار محمد رضا مي باشد . محمدرضا نام باني و واقف آب انبار و باغ جنب آن است . دسترسي به پاشير آب انبار از ده راه پله مسقف امكان پذير است . در سر در ورودي راه پله سنگ كتيبه مربع شكلي نصب بوده كه اكنون بر جاي خود نيست . مخزن آب انبار مستطيل شكل است و دو بادگير يك طرفه دارد . مصالح به كار رفته در بنا خشت و گل و آجر است.آب انبار مريضان ( يا محمدرضا ) داراي كتيبه اي نيز بوده است كه در حال حاضر بر جاي خود نصب نيست .

گفتني است محله اي كه آب انبار مذكور در آن واقع شده ، بر اساس نوشته زيلوي مسجد سودك كه در نزديكي آن واقع است در قرن سيزدهم به محله ملايان معروف بوده است .


:: موضوعات مرتبط: معماری ایرانی , ,
:: برچسب‌ها: معماری , معماری ایرانی , آب انبار ,



آب انبار اميرآباد
نوشته شده در دو شنبه 26 دی 1390
بازدید : 468
نویسنده : امین آرائی

در داخل روستاي اميرآباد در فاصله حدود 5 كيلومتري غرب بيرجند ، آب انباري در داخل روستا قرار دارد. اين بنا در نزديكي باغ وعمارت اميرآباد بنا شده و با توجه به موقعيت قرارگيري علاوه بر استفاده اهالي روستا توسط مسافريني كه مسير بيرجند به خوسف و بالعكس را طي مي كرده اند نيز مورد استفاده واقع مي شده است . اين بنا تماما از آجر ساخته شده و داراي عناصري همچون ورودي ، پلكان ، مخزن و پوشش مخزن مي باشد . سردر ورودي داراي طاق جناغي است . دو طرف سردر تزئينات آجر كاري بصورت هندسي كار شده است . در سردر ورودي محلي كه سنگ لوح در آن قرار داشته نيز ديده مي شود كه البته خود سنگ ازاين محل برداشته شده پس از ورودي بلافاصله پلكان بنا قرار دارد كه ارتباط ميان ورودي و پاشير را برقرار مي كرده است . پوشش قسمت پلكان با آجر و بصورت طاق آهنگ مي باشد. مخزن و پوشش مخزن بخش ديگر بنا است مخزن به صورت استوانه اي و پوشش آن نيز با آجر و بصورت گنبدي اجرا شده است با توجه به موقعيت مكاني و ارتباطي كه با باغ و عمارت اميرآباد داشته است ،از بناهاي دوران قاجار بشمار مي رود .


:: موضوعات مرتبط: معماری ایرانی , ,
:: برچسب‌ها: معماری , معماری ایرانی , آب انبار ,



محرميت در معماري سنتي ايران
نوشته شده در دو شنبه 26 دی 1390
بازدید : 4736
نویسنده : امین آرائی

چكيده
نقش غني و زيباي جامعه سنتي، نتيجه غنا و زيبايي تار و پود معنوي آن است كه طرحها و نقشهاي كلي را به هم پيوند مي دهد. اصول معنوي حاكم بر معماري سنتي ايران، ريشه هاي عميقي در فرهنگ و انديشه هاي اين مرز و بوم داراست. اصل محرميت به عنوان يك اصل حاكم بر تمامي شئون زندگي، به زيبايي در معماري سنتي ايران كالبد يافته و آثار و نتايج عميقي در سازماندهي فضايي و نحوه قرار گيري عملكردهاي گوناگون داشته است. برخورد و آميزش عنصر ايراني با جريانهاي فرهنگ و هنر و انديشه اسلامي، سيماي تازه اي به هنر ايراني بخشيد. معماري ايران پس ازاسلام از طراحي، ظرافت و دقت نظر بي نظيري برخوردار شد و در اين ميان اصول جهان بيني اسلامي تاثيرات غيرقابل كتماني در هويت و شكل دهي به آن از خود برجاي گذاشت. اين مقاله پي جوي آن است تا تا با ارائه تعريفي از محرميت، عوامل مؤثر بر آن، ريشه هاي شكل گيري آن و تأثير گذاري آن را در سازمان فضايي-كالبدي معماري سنتي ايران باز شناساند.

ادامه مقاله در ادامه مطلب


:: موضوعات مرتبط: معماری ایرانی , ,



تفاوت معماری ایرانی با معماری دنیا
نوشته شده در دو شنبه 26 دی 1390
بازدید : 504
نویسنده : امین آرائی

معماری ایران دارای ویژگیهایی است که در مقایسه با معماری کشورهای دیگر جهان از ارزشی بخصوص برخوردار است: ویژگیهایی چون طراحی مناسب، محاسبات دقیق، فرم درست پوشش، رعایت مسائل فنی و علمی در ساختمان، ایوانهای رفیع، ستونهای بلند و بالاخره تزئینات گوناگون که هریک در عین سادگی معرف شکوه معماری ایران است.
به طور کلی می توان معماری ایرانی را در پنج اصل درونگرایی، پرهیز از بیهودگی، مردم واری یا مردم محموری، خودبسندگی و نیارش یا ایستایی مشاهده کرد.

درونگرایی
یکی از باورهای مردم ایران زندگی شخصی و حرمت آن بوده که این امر به گونه ای معماری ایران را درون ‌ گرا ساخته است. معماران ایرانی با سامان ‌ دهی اندام ‌ های ساختمان در گرداگرد یک یا چند میان ‌ سرا، ساختمان را از جهان بیرون جدا می ‌ کردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند می ‌ داد.
درون گرایی مفهومی است که به صورت یک اصل در معماری ایران وجود داشته و با حضوری آشکار، به صورتهای متنوع، قابل درک و مشاهده است. اصولاً در ساماندهی اندام های گوناگون ساختمان به ویژه خانه های سنتی، باورهای مردم، بسیار کارساز بوده است. یکی از باورهای مردم ایران ارزش نهادن به زندگی شخصی و حُرمت آن و نیز عزت نفس ایرانیان بوده که این امر به گونه ای معماری ایران را درون گرا ساخته است.
در فرهنگ این نوع معماری، ارزش واقعی به جوهر و هسته باطنی آن داده شده است و پوسته ظاهری، صرفا پوششی مجازی است که از حقیقتی محافظت می کند و غنای درونی و سربسته آن تعیین کننده جوهر و هستی راستین بنا است و قابل قیاس با وجوهات و فضای بیرونی نیست..
معماران ایرانی با ساماندهی اندامهای ساختمان در گرداگرد یک یا چند میانسرا، ساختمان را ازجهان بیرون جدا می کردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند می‌داد. خانه های درونگرا در اقلیم گرم و خشک، همچون بهشتی در دل کویر هستند، فضای درونگرا مانند آغوش گرم بسته است واز هر سو رو به درون دارد.
سر در این خانه ها دارای دو سکو بود و درها دارای دو کوبه‌ی جدا ویژه‌ی مردان و زنان. دو دالان یکی از بخش بیرونی و دیگری از بخش اندرونی خانه به هشتی راه داشتند. اندرونی‌جایگاه زندگی خانواده بوده و ‌بیگانگان بدان راه نداشتند.
بیرونی، ویژه‌ی مهمانان و بیگانگان بود که جداگانه پذیرایی می شدند و گاهی مهمانان در بالاخانه (اتاق روی هشتی) که به اندرونی نزدیک بود پذیرایی می شدند.
بخش بیرونی، آذین‌های بیشتری نسبت به اندرونی داشت. معماران حتی در ساختمان‌های برونگرا مانند کوشک میان باغ ها، نیز درونگرایی را پاس می داشتند. کوشک ها ساختمانهایی برونگرا بودند که گرداگرد آنها باز بود و از هر سو به بیرون باز می شدند. بیشتر خانه های غربی یا شرق آسیا چنین هستند..
خانه های برونگرا در برخی سرزمینهای ایران نیز ساخته می شود. مانند کردستان، لرستان و شمال ایران، ولی در سرزمین های میانی و گرم و خشک ایران، خانه های درونگرا، پاسخ در خوری برای خشکی هوا، بادهای آزاردهنده، شن های روان و آفتاب تند هستند.
ویژگی معماری غیر قابل انکار آثار و ابنیه ای مانند خانه، مسجد، مدرسه، کاروانسرا حمام و غیره مربوط به خصوصیت درون گرایانه آن است که ریشه ای عمیق در مبانی و اصول اجتماعی –فلسفی این سرزمین دارد.
با یک ارزیابی ساده می توان دریافت که در فرهنگ این نوع معماری، ارزش واقعی به جوهر و هسته باطنی آن داده شده است و پوسته ظاهری، صرفا پوششی مجازی است که از حقیقتی محافظت می کند و غنای درونی و سربسته آن تعیین کننده جوهر و هستی راستین بنا است و قابل قیاس با وجوهات و فضای بیرونی نیست..
درون گرایی در جستجوی حفظ حریم محیطی است که در آن شرایط کالبدی با پشتوانه تفکر، تعمق و عبادت به منظور رسیدن به اصل خویش و یافتن طمانینه‌ی خاطر و آرامش اصیل در درون، به نظمی موزون و متعالی رسیده است . به طور اعم و بر اساس تفکر شرقی و در سرزمینهای اسلامی؛ جوهر فضا در باطن است و حیاط درونی، به وجود آورنده اساس فضا است.
پرهیز از بیهودگی
در معماری ایران تلاش می شده کار بیهوده در ساختمان سازی نکنند و از اسراف پرهیز می کردند. این اصل هم پیش از اسلام و هم پس از آن مراعات می شده است. در قرآن کریم آمده "مومنان،آنانکه از بیهودگی روی گردانند"(سوره ی مومنون،آیه سوم.)
اگر در کشورهای دیگر،هنرهای وابسته به معماری مانند نگارگری(نقاشی) و سنگتراشی، پیرایه(آذین) به شمار می آمده، در کشور ما هرگز چنین نبوده است. گره سازی با گچ و کاشی و خشت و آجر و به گفته خود معماران،"آمود" و اندود بیشتر بخشی از کار بنیادی ساختمان است. اگر نیاز باد در زیر پوشش آسمانه (سقف)، پنامی (عایقی) در برابر گرما و سرما ساخته شود یا افراز بنا که ناگزیر پرو پیمان است و نمی تواند به دلخواه معمار کوتاهتر شود، تنها با افزودن کاربندی می توان آنرا کوتاهتر و "بِاندام" و مردم وار کرد.
معماران ایرانی در جاهایی که مردم در آن بر زمین می نشستند و به دیوار تکیه می زدند،برای افزایش پایداری ازاره دیوار،آنرا با اندودی از گچ که با کتیرا آمیخته شده بود، تا بلندی یک گز (هر گز برابر 66/106 سانتیمتر) اندود می کردند که رویه ای سخت به دست می آمد، به گونه ای که خراشیدن آن دشوار بود. ازاره بیرونی ساختمان را هم بیشتر با سنگ کار می کردند.
اگر اُرسی(باز) و روزن با چوب یا گچ و شیشه های خرد و رنگین گره سازی می شود. برای این است که در پیش آفتاب تند و گاهی سوزان، پناهی باشد تا چشم را نیازارد و اگر گنبدی از تیزه تا پاکار با کاشی پوشیده می شود تنها برای زیبایی نیست. وانگهی باید دانست که واژه ی "زیبا" به معنای "زیبنده بودن" و تناسب داشتن است نه قشنگی و جمال.
در زیگورات چغازنبیل از 1250 پیش از میلاد، می توان کاربرد کاشی را دید. در این ساختمان،اِزاره دیوارها را با کاشی آبی آمود کرده اند. چون هنگام رفت و آمد مردم،برخورد به پای دیوار بیشتر بوده است و چون خشت در برابر باران آسیب می دیده،نمای ساختمان را با آجر پوشانده اند.
معماران ایرانی در جاهایی که مردم در آن بر زمین می نشستند و به دیوار تکیه می زدند،برای افزایش پایداری ازاره دیوار،آنرا با اندودی از گچ که با کتیرا آمیخته شده بود، تا بلندی یک گز (هر گز برابر 66/106 سانتیمتر) اندود می کردند که رویه ای سخت به دست می آمد، به گونه ای که خراشیدن آن دشوار بود. ازاره بیرونی ساختمان را هم بیشتر با سنگ کار می کردند.
همچنین از کاشی در آمود گنبدها بهره گیری می کردند و آنرا پر از نقش و نگار می کردند. این تکه های رنگی کاشی، آسانتر تعمیر و بازسازی می شدند. کاشی عمر زیادی ندارد و پس از زمانی از جا کنده شده و فرو می ریزد، به ویژه در جاهایی که برف و یخ هم باشد. اگر رویه ای یکرنگ باشد، بازسازی بخش کنده شده دشوار می شود و کار دو زنگ در می آید.ولی هنگامی که تکه تکه و چند رنگ باشد کار آسانتر است.
مردم واری یا مردم محوری
مردم محوری به معنای رعایت تناسب میان اندام ‌ های ساختمانی با اندام ‌ های انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمان ‌ سازی است. در ایران هم مثل مکان ‌ های دیگر، معماری هنری وابسته به زندگی است.
معمار ایرانی بلندای درگاه را به اندازه بالای مردم می ‌ گرفته و روزن و روشندان را چنان می آراسته که فروغ خورشید و پرتو ماه را به اندازه دلخواه به درون سرا می آورد. پهنای اتاق خواب به اندازه یک بستر است و افراز طاقچه به اندازه ای است که نشسته و ایستاده به آسانی در دسترس باشد و از طرفی تالار که مخصوص مهمان است به اندازه‌ ای پهناور و باشکوه بوده که شایسته پذیرایی باشد.
خودبسندگی
معماران ایرانی تلاش می کردند مصالح مصرفی مورد نیاز خود را از نزدیک ترین جاها به دست می آوردند و چنان ساختمان می کردند که نیازمند به مصالح جاهای دیگر نباشد و "خودبسنده" باشند. بدین گونه کار ساخت با شتاب بیشتری انجام می شده و ساختمان با طبیعت پیرامون خود"سازوارتر" در می آمده است و هنگام نوسازی آن نیز همیشه ساختمایه ی آن در دسترس بوده است.
معماران ایرانی بر این باور بودند که ساختمایه باید "بوم آورد" یا "ایدری"(اینجایی) باشد. به گفته دیگر فرآورده یا محصول همان جایی باشد که ساختمان ساخته می شود و تا آنجا که شدنی است از امکانات محلی بهره گیری شود.
برای نمونه در ساخت پارسه(تخت جمشید)، بهترین را از یک کان(معمدن) در نزدیکی دشت مرغاب به دست می آوردند و با ارابه های چوبی به پارسه می رساندند. این سنگ را بیشتر برای روکش دیوارهای ستبرخشتی به کار می بردند.فرآوردن خشت نیز کاری بسیار ساده بوده است.
یکی از نکات مهم در معماری ایران این است که اساساً یکی از انگیزه های بنیادی در ساخت آسمانه خمیده تاقی و گنبدی و بهره گیری گسترده از آنها،این بوده که چوب مناسب برای ساختمان سازی در همه جا یافت نمی شده است. ولی فرآوردن خشت و آجر ساده بود. معماران هم دست به نوآوری هایی زدند که با خشت و آجر بتوان دهانه های بزرگ را پوشاند.آنها گونه های فراوانی از چفد مازه دار و تیزه دار را به کار گرفتند. بدین گونه شاید بتوان انگیزه ی بنیادی بهره گیری از تاق و گنبد در معماری ایران را باور به "خودبسندگی" در ساختمان سازی دانست.
نمونه دیگر از خودبسندگی و بهره گیری از امکانات موجود، در ساخت میانسرای(حیاط) گود یا "باغچال"یا گودال باغچه در خانه ها بود .برای گودکردن ساختمان و دسترسی به آب، ناگزیر باید خاکبرداری فراوانی می شد. در تهران،آ ب روگذر بود و از آن برای پرکردن آب انبارها بهره می بردند. در کاشان، زواره و نایین آب زیرگذر بود، برای همین میانسرا را چنان گود می ساختند که تنه درختان باغچه در گودی پنهان می شد. معماران خاک برداشته شده را دوباره در همان ساختمان به کار می بردند. گود شدن ساختمان به ایستایی تاق ها نیز کمک می کرد. چون زمین، پشت بند در برابر رانش بود.
باز برای نمونه، در محله شارستان یزد، زمین تا ژرفای دو متری از جنس خاک رُس و پایین تر از آن، جنسی به نام"چلو" یا"کرشک" است که لایه ای بسیار سخت است. معماران خاک رُس را برداشته و روی لایه ی سخت، با همان خاک ساختمان می ساختند.
یکی از نکات مهم در معماری ایران این است که اساساً یکی از انگیزه های بنیادی در ساخت آسمانه خمیده تاقی و گنبدی و بهره گیری گسترده از آنها،این بوده که چوب مناسب برای ساختمان سازی در همه جا یافت نمی شده است. ولی فرآوردن خشت و آجر ساده بود. معماران هم دست به نوآوری هایی زدند که با خشت و آجر بتوان دهانه های بزرگ را پوشاند.آنها گونه های فراوانی از چفد مازه دار و تیزه دار را به کار گرفتند.
بدین گونه شاید بتوان انگیزه ی بنیادی بهره گیری از تاق و گنبد در معماری ایران را باور به "خودبسندگی" در ساختمان سازی دانست.
نیارش
واژه ی"نیارش" در معماری گذشته ایران بسیار به کار می رفته است .نیارش به دانش ایستایی، فن ساختمان و مصالح شناسی گفته می شده است.
معماران گذشته به نیارش ساختمان بسیار توجه می کردند و آنرا از زیبایی جدا نمی دانستند.آنها به تجربه به اندازه هایی برای پوشش ها و دهانه ها و جرزها دست یافته بودند که همه بر پایه ی نیارش به دست آمده بود. "پیمون"، اندازه های خردو یکسانی بود که در هرجا در خور نیازی که بدان بود به کار گرفته می شد. پیروی از پیمون هرگونه نگرانی معمار را درباره ی نااستواری یا نازیبایی ساختمان از میان می برده، چنانکه یک گِلکار نه چندان چیره دست در روستایی دور افتاده می توانست با به کار بردن آن، پوشش گنبدی را به همان گونه انجام دهد که معمار کار آزموده و استاد پایتخت .معماران همراه با بهره گیری از پیمون و تکرار آن را در اندازه ها و اندام ها، ساختمان ها را بسیار گوناگون از کار در می آوردند. هیچ دو ساختمانی یکسان در نمی آمد و هر یک ویژگی خود را داشت، گرچه از یک پیمون در آنها پیروی شده بود.

منبع:معماری نیوز


:: موضوعات مرتبط: معماری ایرانی , ,
:: برچسب‌ها: معماری , معماری ایرانی ,



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد